در تفحص شهدا، دفترچه یادداشت یک شهید 16 ساله پیدا شد که گناهان هر روزش را در آن یادداشت می کرد،گناهان یک روز او این ها بود:
1- سجده نماز ظهر طولانی نبود
2- زیاد خندیدم
3- هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که از خودم خوشم آمد.
راوی در سطر آخر اضافه کرده بود که: دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر 16 ساله کوچکترم...
منبع:http://velayi.persianblog.ir
وقتی جشن تولدی بر پا میشود هر کسی که وارد خانه شود اول سراغ کسی را میگیرد که تولد اوست صاحب تولد به همه خوش آمد میگوید. راستی ما 1178 سال و اندی چطور عادت کردهایم فقط یک تولد، بدون دیدن صاحب تولد برگزار کنیم و بدون اینکه بفهمیم دغدغه و رضایت او چیست.
این همه سال نه خواستیم و نه همت کردیم سراغی از صاحب تولد بگیریم شاید نبودنش برای ما عادت شده بوده است راستش خوب که نگاه میکنیم گویا اصلا نیازی در وجودمان به وجود نیامده که پاسخی وجود داشته باشد.
حالا بگو نیازی دیده نازی در گرفته .... نه این خبرها هم نیست نه نیازی است و نه نازی!
اصلاً تا حالا فکر کردهای چرا جمعیت میلیونی روز نیمه شعبان در جمکران جمع میشوند و باز هم صاحب تولد حجاب از رخ برنمیگیرد ... که مرحوم آغاسی میگوید:
شاید این جمعه بیاید شاید پرده از چهره گشاید شاید
یعنی این جمعه میلیونی تشنه نیستند تا آبی نازل شود...
یا نکند صاحب تولد روز تولدش گوشهای در بیابانی، جنگلی، دریایی یا صحرایی و … جایی یافته و آرام آرام گریه میکند
قصه غفلت ما و قهر ما با آقا قصه غصههاست ...
قصه نیمه شعبانهای مکرر و نبود آقا درد از دردهای عاشقی است این حرفها را تا عاشق نباشی نمیفهمی.
عاشق وقتی بیتاب معشوق میشود وقتی از هر فرصتی برای دیدار استفاده میکند وقتی هر بهانهای، هر بویی، هر صدایی، هر نفسی او را به سمت معشوق میکشد.
وقتی دنبال یک آشناست تا احوال معشوق را از او جویا شود.
خیلی بی قرار است.
باید جای یک عاشق باشی تا بفهمی نیمه شعبان بی مولا تولد نیست
قصه غربت و غمی است که اشکهای بی پایان آقا را تفسیر میکند
گواه غربتی است که نبود امام را فریاد میکنند ... .
اول و آخر این قصه درد است و غم و تا نیاید این غم عاشقان را میسوزاند.
بیایید ما دیگر جشن تولد را برای صاحب تولد غمگینتر نکنیم ... . کمی به دغدغهها و غصههای او فکر کنیم.
منیع: http://valasr14.parsiblog.com
ديندار آن است که در کشاکش بلا ديندار بماند،وگرنه درهنگام راحت و فراغت و صلح چه بسيارند اهل دين. شهيد آويني
پرسیدم:
چرا تمام بنرهاﮮ فاطمیہ را لحظہ هاﮮ بہ آتش کشیدن طرح می زنند
و بنرهاﮮ محرم را لحظه هاﮮ بعد از سوختن ...؟
ساقی جواب داد:
فاطمیہ آغـــاز ِ کربلاست
قانع شدم
منيع:http://velayi.persianblog.ir
بنام خدا
منبع:http://aajjaabb.blogfa.com
کافیه که یک هزار تومنی دست بگیرید و توی خیابون راه بیفتید و به هر رهگذر و یا حتی هر مغازه ای که می رسید ، بگویید : آقا دو تا پانصدی داری ؟ خواهید دید که 99 درصد آن ها بدون آنکه دست به جیب ببرند یا توی دخل مغازه را نگاه کنند ، میگن : ندارم !
این یعنی : مردم حاضر نیستند حتی 10 ثانیه صرف رفع یک نیاز ساده بکنند !
چطور انتظار دارند دعاهاشون مستجاب و مشکلاتشون حل بشه ؟!؟
چند نفر از دوستان به مثال (شلوار لی) در پست قبلی اعتراض کرده اند . یکی گفته این که لباس کفار نیست . یکی گفته من با پوشیدنش مخالفم ولی فکر نکنم از خطوات شیطانی باشه
در پاسخ این عزیزان باید عرض کنم : فرهنگ غرب برای نفوذ به باطن از ظاهر شروع میکند . اول سعی میکنند کاری کنند که مثل آنها حرف بزنیم ، مثل آنها لباس بپوشیم ، مثل آنها ریش بتراشیم ، در مدل مو از آنها تقلید کنیم ،غذاهای آنها را نوش جان کنیم و حتی آشپزخانه هایمان را مثل آنها اوپن بسازیم . آنها ملیارها دلار صرف فرهنگ سازی میکنند . حتی نوشته های انگلیسی روی لباسهای ما هم بار فرهنگی دارد ولی ما غافلیم و میگیم : حالا یه شلوار لی مگه چه اشکالی داره ؟! من هم نگفتم شرعا حرام است و انسان را فاسق میکند . مثلا به نظر شما اگر مردها مثل غربیها شلوار کوتاه بپوشند ، شرعا حرام است ؟ خیر ولی این فرهنگ به کجا منتهی میشود ؟ عزیزان، شلوار لی و کراوات و به جای سلام ، اَلو گفتن مطرح نیست . بلکه همه ی اینها با هم زنجیره ای را تشکیل میدهند برای رسیدن غرب به اهداف خود و خالی کردن ما از هویّت اصیل خویش.
منبع:http://vafi.blogfa.com
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس
می اندازید.من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم .
دکتر جواب داد :
تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ،ولی تو نمی توانی
به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند.
منبع:http://esran.blogfa.com
چند سال پيش در ترجمه ي فارسي انجيل متي خوندم : حضرت عيسي (ع) به حواريون فرمود : برادرم موسي ميگفت : زنا نكنيد ولي من به شما ميگويم : حتي فكر زنا نكنيد . زيرا فكر گناه مثل اين است كه در اتاقي آتش روشن كنند كه اگر خانه را هم به آتش نكشد ، ديوارها را سياه ميكند . فكر گناه هم اگر به گناه مُنجر نشود ، باعث كدورت و تاريكي قلب انسان ميگردد و قلب غبارآلود مثل آينه ي زنگار گرفته است كه ديگر خدا را نشان نميدهد.
منبع:http://vafi.blogfa.com